سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دنیا در کار دنیا دو گونه‏اند : آن که براى دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازمانده‏اش از درویشى ترسان است و خود از دنیا بر خویشتن در امان . پس زندگانى خود را در سود دیگرى دربازد . و آن که در دنیا براى پس از دنیا کار کند ، پس بى آنکه کار کند بهره وى را از دنیا بسوى او تازد ، و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به دست آورده ، چنین کس را نزد خدا آبروست و هر چه از خدا خواهد از آن اوست . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 89 آذر 25 , ساعت 3:13 عصر

 پیکر خورشید


دشت می بلعید  کم کم پیکر خورشید را

بر فراز نیزه می دیدم سر خورشید را

آسمان گو تا بشوید با گلاب اشکها

گیسوان خفته در خاکستر خورشید را

بوریایی نیست در این دشت تا پنهان کند

پیکر از بوریا عریان تر  خورشید را

چشمهای خفته درخون شفق را وا  کنید

تا ببیند کهکشان پرپر خورشید را

نیمی از خورشید در سیلاب خون افتاده بود

کاروان می برد نیم دیگر خورشید را !

کاروان بود و گلوی زخمی زنگوله ها

ساربان دزدیده  بود انگشتر خورشید را

آه اشترها چه غمگین و پریشان می روند

بر فراز نیزه می بینم سر خورشید را

               سعید بیابانکی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ